ممکن است تصور کنید که وجود تیمهایی متشکل از افراد کارآمد همیشه به نفع سازمان بوده و سرمایهگذاری برای تشکیل تیمهایی از این دست همواره سودمند است، در حالیکه چنین نیست.
تجربه نشان داده است که در حیطه توسعه سازمانی، هیچ فرمولی یافت نمیشود که بتوان آن را برای حل تمامی مشکلات ارائه کرد. بر همین اساس میتوان نتیجه گرفت که تشکیل تیم و کار تیمی همیشه راهحل مناسبی برای ایجاد یک محیط کار بهتر نیست؛ بهویژه اگر هدف، ایجاد جو کاری بهتر یا ارتقای سطح بهرهوری سازمان باشد. نگاهی به تجربه آمریکاییان در اقتباس روش «دوایر کیفیت» از ژاپنیها نشان میدهد که تلاشها برای تشکیل تیم در یک سازمان گاهی میتواند پیامدهای ناگواری به دنبال داشته باشد و به هرج و مرج منجر شود (دوایر کیفیت: مدلی است که بر کار تیمی و مدیریت مشارکتی تاکید داشته و نخستین بار توسط ژاپنیها مطرح شده است.)
آیا تشکیل تیم و فعالیت تیمی در یک سازمان همواره به سود سازمان است؟ برای یافتن پاسخی روشن و به دور از تعصب، لازم است موقعیتهایی را جستوجو کنیم که در آن فعالیتهای تیمی یک سازمان و سرمایهگذاری برای تشکیل تیمها چندان نتیجهبخش نبوده است.
افرادی که وارد چهارمین دهه از زندگی می شوند باید در برخی از نگرش های اقتصادی پیشین تجدید نظر کنند.
زندگی در دوران نوجوانی و اوایل دوران جوانی حداقل از نظر مالی خوشایند است چرا که اگرچه درآمد فرد در این سنین چندان زیاد نیست و عمدتا به پول توی جیبی وابسته است اما نیازهای فرد نیز قابل کنترل هستند و حداقل نگرانی کمی نسبت به آینده وجود دارد. در همین دوران باورهایی مربوط به مسایل مالی در فرد شکل می گیرند که البته باید تا پیش از سی سالگی آن ها را رها کرد، در غیراینصورت شاید خسارت هایی به زندگی مالی فرد وارد شود. وبسایت بیزنس اینسایدر، فهرستی از باورهایی را تهیه کرده که باید تا پیش از سی سالگی با آن ها خداحافظی کنید. به همین خاطر شاید بتوان گفت که مخاطب این مطلب کسانی هستند که آرام آرام به سی سالگی نزدیک می شوند.