کارآفرینان پردیس بین الملل دانشگاه خوارزمی

وبلاگ گروهی دانشجویان کارشناسی ارشد کارآفرینی پردیس دانشگاه خوارزمی ورودی سال 1392

کارآفرینان پردیس بین الملل دانشگاه خوارزمی

وبلاگ گروهی دانشجویان کارشناسی ارشد کارآفرینی پردیس دانشگاه خوارزمی ورودی سال 1392

کارآفرینی به زبان ژاپنی


کارآفرینی به زبان ژاپنیبسیاری از ما ژاپنی‌ها را موجودات افسانه‌ای و پرنده با شمشیرهای تیز سامورایی و یا بسیار صنعتی می‌دانیم، بنیانگذار شرکت سونی در این باره گفته‌های جالبی دارد، توجه کنید.
● واژه‌ای کاربردی در ژاپن (موتا-تای-نای)
ما ژاپنی‌ها ذهن‌مان همواره درگیر مساله حفظ و ادامه بقاست. هر روز زمین زیر پایمان به معنای واقعی کلمه به لرزه درمی‌آید ما زندگی هر روزمان را در این جزایر آتشفشانی با خطر همیشگی زلزله و توفان و امواج برآمده از جزر و مد اقیانوس و برف و بوران‌های کشنده می‌گذرانیم.جزایر سرزمین ما چیزی از مواد خام جز آب به دست نمی‌دهد و کمتر از یک‌چهارم خاک ما قابل زندگی یا کشت و کار است از این رو است که چیزهایی که داریم برای‌مان گرانبهاست. و نیز از این‌رو است که یاد گرفته‌ایم که طبیعت و عناصر آن را حرمت بگذاریم، ذخیره کنیم، چیزها را کوچک و ریز کنیم و از تکنولوژی برای ادامه بقا و حیات یاری بگیریم.ما ژاپنی‌ها خودمان را مردمی عمیق در مورد مذهب نمی‌دانیم هر چند که ایمانی مذهبی داریم. اعتقاد ما بر این است که خدا در همه چیز وجود دارد.ما در عین حال بودایی مذهب، کنفسیوس منش، شینتو آیین و مسیحی هستیم و با این همه بسیار معتقد به اصالت عمل هستیم.ـ یکی از مهم‌ترین مفاهیم ارزشی که از دیرباز گرامی داشته‌ایم واژه‌ای است که ترجمه ساده قابل فهمی نمی‌توان از آن کرد یعنی کلمه موتا تای نای که آن را می‌شود موتا ـ تای ـ نای تلفظ کرد این سخن مفهومی اساسی و رمزی دارد که می‌تواند به معرفی و شناخت سرزمین، مردم و صنعت ژاپن کمک بسیار کند.این لفظ می‌رساند که هر چیز در این دنیا موهبتی است از سوی پروردگار و باید که شکر این نعمت را داشته باشیم و هرگز چیزی را بیهوده وانگذاریم و ضایع نکنیم.موتا تای نای در لغت، نامربوط و ناپرهیزگار معنی می‌دهد، اما در مفهوم عمیق‌تر، نعمت، بی‌حرمتی به مقدسات را می‌رساند.ما ژاپنی‌ها بر این احساس و عقیده‌ایم که همه چیز همچون امانتی قدسی و آسمانی به ما سپرده شده و در واقع ودیعه داده شده است تا بهترین استفاده را از آن بکنیم.
ضایع کردن چیزی گناه شمرده می‌شود. ما کلمه موتا تای نای را برای طلب کردن چیزهای ساده مانند آب و کاغذ هم به کار می‌بریم. شگفت نیست که معنا و مفهومی فراتر از میانه‌روی و نگهداری و ذخیره ساختن است. نگاه ما ژاپنی‌ها پدید آمده است. می‌دانم که این معنی در غرب و در جاهای دیگر شرق تا اندازه‌ای نمود دارد. اما در ژاپن مفهوم خاصی را می‌رساند. مبارزه برای حفظ و ادامه حیات و بقا در گذر روزگار سخت و در برابر مشکلات طبیعی و نیز تلاش برای تولید محصول با حداقل مواد خام راه و رسم زندگی ژاپنی‌ها شده است. از این‌رو تلف کردن، باعث شرم و در واقع گناهی بزرگ شناخته شده است در سالیان گذشته که ژاپن یک‌سره از جهان بریده بود ما ناگزیر بودیم که با هر مصیبت و قهر طبیعت با وسایل و منابع خودمان مقابله کنیم.
● ما از سختی‌ها بیشتر یاد می‌گیریم تا از...
مردم ژاپن با فقر و بلای طبیعی آشنا بوده‌اند و با این زمینه و تجربه است که شماری از خانواده‌ها توانسته‌اند پس از پایان گرفتن جنگ در پناهگاه‌های هوایی در زیر خانه‌های سوخته و ویرانه‌شان مسکن گزینند و شمار دیگری هم با تیر و الوار و تکه آهن‌های کج و خمیده و مقوا و تخته پاره کلبه و سر پناهی بسازند. آنها در برابر مصیبت وارده مقاومت کردند اما تحمل آن را فقط تا زمانی شایسته می‌دانستند که قطعاً ناگزیر بودند.
پس بی‌درنگ به باز ساختن زندگی خود پرداختند و ابداع و مهارت با سر هم کردن تکه‌های بی‌مصرف به جا مانده در ویرانه‌ها و آهن پاره‌هایی که می‌یافتند چراغ خوراک پزی می‌ساختند برای بازسازی شهرها به پی‌جویی راه‌های تازه و کار گرفتن تکنولوژی جدید برآمدند و تلاش و همت بر آن بود که دریابند که از سانحه‌های آینده هرچه که باشد و هرگاه که پیش آید چگونه و از چه راهی، بهتر بتوانند جان به‌در برند.
● پس‌انداز + پس‌انداز + پس‌انداز
ما ژاپنی‌ها پس‌انداز‌کننده‌های خوبی هستیم و در همه چیز نه فقط پول ـ هر چند که پول هم خوب پس‌انداز می‌کنیم ـ بار اول که به آمریکا رفتم با دیدن اینکه ایشان روزنامه‌هایشان را پس از خواندن آن دور می‌اندازند تعجب کردم. به سختی می‌توانستم باور کنم که بعد از انداختن نگاهی به روزنامه آن را به کناری می‌اندازند. شماری از مردم روزنامه‌ها را نگه می‌داشتند و دسته که می‌شد آن را می‌بستند و درون سطل آشغال می‌انداختند و جالب اینکه گاهی هر شماره نیم‌کیلو وزن داشت (مانند برخی از روزنامه‌های کشور ما) و این در حالی بود که یک ژاپنی خردمند از یک برگ کاغذ هم به‌راحتی نمی‌گذرد.
● موتا ـ تای ـ نای را باور کنید
در آمریکا که بودم ژاپنی‌ای که از چندی پیش در آنجا زندگی می‌کرد راز دلش را برایم گشود و گفت که مساله‌ای آزارش می‌دهد که خود نتوانسته است چاره‌ای بیندیشد و فکر می‌کند که من می‌توانم در حل آن کمکش کنم. البته گفتم که اگر کمکی از دستم برآید خوشحال می‌شوم.و پرسیدم مساله‌تان چیست؟اما او مشکل خود را به زبان نیاورد. آن ژاپنی گفت: شما باید به منزلم بیایید. پس من به خانه‌اش رفتم و همان که وارد شدم مساله را دریافتم. تقریبا سراسر اتاق او، کنار دیوار تا سقف، زیر تختخواب و توی قفسه‌ها از روزنامه پر شده بود. او نمی‌توانست خود را به دورانداختن روزنامه‌ها راضی کند و نمی‌دانست که با آنها چه کند.من ترتیبی دادم که روزنامه‌ها را از آنجا بردند که این کار خیالش را راحت کرد و به او یادآور شدم که موتا ـ تای ـ نای در جامعه آمریکا چنان خوب و گسترده جا نیفتاده است که در جامعه ژاپن.
با چنین نرخ باسوادی و کتابخوانی که ژاپن دارد مجله‌ها، کتاب‌ها و روزنامه‌ها در این کشور رشد فراوان کرده است.
کاغذ در ژاپن در چیزهای فراوانی مانند:
کارهای هنری و چاپ گرفته تا حباب چراغ و در و پنجره کشویی، بسته‌بندی و انواع کالاهای زینتی کاربرد دارد. مصرف گسترده کاغذ ژاپن را دومین تولیدکننده این محصول در جهان با میزان بیش از ۱۹۰ میلیون تن در سال پس از آمریکا ساخته است، با این همه نرخ بازیافت کاغذهای مصرف شده برای استفاده دوباره از آن در ژاپن از همه جای دنیا بیشتر است.
در سال ۱۹۸۴ مقدار ۵۰ درصد کاغذهای مصرف شده را در ساخت و استفاده دوباره جمع‌آوری کردند (این نسبت در آمریکا ۲۷ درصد، فرانسه ۳۴ درصد، آلمان ۳۸ درصد، هلند ۴۶ درصد و انگلیس ۲۸ درصد است)
ما از یک برگ کاغذ هم نمی‌گذریم
شیوه قدیمی اما موثری که در ژاپن به کار می‌رود، این است که خریدار کاغذ باطله با بلندگویی که روی کامیون سبک یا چرخ‌دستی‌اش نصب کرده در کوچه و محله می‌گردد و روزنامه و مجله کهنه جمع می‌کند و در عوض به مردم «کاغذ توالت» می‌دهد.این کار اگر در خیابان‌های دیگر کشورها بشود احتمالا عجیب به نظر می‌رسد اما شاید کار خردمندانه‌ای باشد.
ما همچنین مقدار زیادی از آلومینیوم، فولاد، شیشه، روی، مس و سرب مصرف شده را باز در ساختن چیزهای تازه به کار می‌بریم.در ژاپن مردم در تفکیک زباله و جدا نهادن انواع آن برابر توصیه‌هایی که به آنان می‌شود به خوبی همکاری دارند و به استفاده دوباره از مواد کمک می‌کنند.
این چی می‌گفت؟
خواندن بخشی از کتاب ساخت ژاپن که در ایران با نام ترقی ژاپن تلاش آگاهانه یا شانس ترجمه شده است این پیام روشن را به خوانندگان خود دارد که نابرده رنج، گنج میسر نمی‌شود.
امید اینکه اندیشمندانه‌تر بیندیشیم و از خواب‌های رنگی خود بپاخیزیم.
یک مشاور تایوانی می‌نویسد...
مشاور صنعتی مرکز بهره‌وری تایوان در خاطرات خود می‌نویسد:امسال من یک اتومبیل نو ساخت داخل خریدم که تا امروز کولر آن ۹ بار خراب شده است. مجبور شده‌ام به‌طور متوسط ماهی یک بار آن را برای تعمیر به تعمیرگاه بفرستم. اولین خرابی آن به‌دلیل بخارشدن مایع خنک‌کننده‌اش به‌وجود آمد و من این مشکل را با پر‌کردن دوباره آن حل کردم. وقتی کولر برای بار دوم خراب شد، فکر کردم با پرکردن مایع خنک‌کننده و در صورت لزوم بازدیدهای آتی آن می‌توانم آن را تعمیر کنم. بار سوم مخصوصا از شرکت تعمیر و نگهداری مربوطه خواستم آن را کاملاً مورد بازدید قرار دهد و معلوم شد که اشکال به اتصالات لوله‌ها مربوط است ولی این اشکال برای بار چهارم نیز به‌وجود آمد. اکثر تعمیرکاران اتومبیل، دوست دارند برای [تشخیص] اشکال اتومبیل، به تجربه خود تکیه کنند. هر بار به‌نظر می‌رسد می‌توانند علت اشکال را بیابند ولی هیچ‌وقت موفق به برطرف‌کردن کامل اشکال نمی‌شوند. آنها نه‌تنها وقت گرانبهای مشتریان را تلف می‌کنند، بلکه باعث افزایش هزینه تعمیر و نگهداری آنها نیز می‌شوند.
بدتر از همه اینکه هر بار پس از تعمیر، کاملاً مطمئن نیستم که کار خود را به‌خوبی انجام داده باشند. اغلب، تا حدود ۳۰درصد این احتمال وجود دارد که پس از تعمیر، اشکالات بیشتری بروز کند. عواقب بعدی اولین تعمیر من این بود که آب از اتومبیل راه افتاد زیرا کولر بدجوری نشت می‌کرد. در بار دوم نیز در تعویض قطعات موتور دچار اشتباه شده بودند.همیشه از خود می‌پرسم آیا این است آن کیفیت خدماتی که ما باید از تعمیرکاران اتومبیل دریافت کنیم؟ اگر ما بتوانیم یک دوره «کیفیت فرآیند» ایجاد کنیم که به تعمیرکاران روش ارائه خدمات صحیح به اتومبیل‌ها را در همان بار نخست آموزش دهد، نه‌تنها مشتریان و تعمیرکاران از رضایت خاطر برخوردار خواهند بود، بلکه رئیس شرکت تعمیر و نگهداری نیز می‌تواند انتظار توسعه فعالیت تجاری خویش را داشته باشد.
من به‌عنوان مشاور صنعتی مرکز بهره‌وری تایوان، به مدت چندین سال آموخته‌ام که نتایج تجاری را از فرآیندهای کاری استنباط کنم.معمولاً ما فقط به یک روز وقت برای مشاهده یک کارخانه نیاز داریم تا عملکرد تجاری شرکت را حتی بدون مراجعه به گزارش‌های مالی آن، پیش‌بینی کنیم.
از توجه و دقتی که کارگری در کار خود به‌خرج می‌دهد، می‌توانید بگویید که وی تا چه حد نسبت به کارش تعهد دارد. از سازمان و جریان کار، می‌توانید کارآیی اداری آن را مورد ارزیابی قرار دهید و از جریان تولید و میزان کار در جریان، می‌توانید کیفیت محصول را بسنجید.
این امر این نکته را ثابت می‌کند که «کیفیت، قابل مشاهده و فرآیند، کلید آن است» پس فراموش نکنید که: «کار درست از نخست».
* مدرس کارآفرینی

بابک بهی

منبع:روزنامه تهران امروز

کارآفرینی در دانشگاهها (مطالعه موردی)


کارآفرینی در دانشگاهها (مطالعه موردی)از نظر برخی از اقتصاددانان و صاحبنظران و دانشمندان مدیریت، موتور حرکت و رشد اقتصاد یک جامعه، کارآفرینان هستند که در محیطی رقابتی و در شرایط عدم تعادل (و نه تعادل ایستا) جامعه را به حرکت در می‌آورند و توسعه می بخشند. کلید موفقیت کارآفرینی، یافتن روشهای خلاقانه‌ای است که با به کارگیری فناوریهای جدید یا بازاریابی بهتر، سریعتر و کم هزینه تر، نیازهای مشتری را به نحو احسن برآورده می‌سازند. این به معنای تولید محصولات موجود با هزینه های کمتر یا ارتقای کیفیت آنها و یا به معنای ایجاد بازارهایی برای محصولات کاملاً جدید است.
کارآفرین با شناخت صحیح از فرصتها و استفاده از سرمایه های راکد امکاناتی را فراهم کرده و با سازماندهی و مدیریت مناسب منابع، ایده خویش را عملی می کند و علاوه برآن نقش مهمی در تولید و«اشتغال مولد» دارد.
به دلیل نقش و جایگاه ویژه کارآفرینان در روند توسعه و رشد اقتصادی و نیز تحولات اجتماعی، بسیاری از دولتها در کشورهای توسعه یافته و درحال توسعه تلاش می‌کنند با حداکثر امکانات و بهره برداری از دستاوردهای تحقیقاتی، شمار هر چه بیشتری از جامعه را که دارای ویژگیهای کارآفرینی هستند به آموزش در جهت کارآفرینی و فعالیتهای کارآفرینانه تشویق و هدایت کنند. کارآفرینان با مهارتی که در تشخیص فرصتها و موقعیتها و ایجاد حرکت در جهت توسعه این موقعیتها دارند، پیشگامان حقیقی تغییر در اقتصاد و تحولات اجتماعی محسوب می‌شوند.
خوشبختانه در سالهای اخیر در کشور ما مقوله کارآفرینی مورد توجه قرار گرفته، با این وجود این مفهوم برای بسیاری از دست اندرکاران و افراد جامعه ناشناخته و غریب است. شاید به همین دلیل تاکنون برنامه ریزی و بسترسازی مناسبی در حوزه های اقتصادی، اجتماعی و نظام آموزشی کشور برای توسعه کارآفرینی به ویژه در دانشگاههای کشور صورت نپذیرفته است. در شرایط کنونی که اقتصاد کشورمان با مسائل و نارساییهای مهمی نظیر فرار مغزها، بیکاری(بویژه در فارغ التحصیلان دانشگاهها) کمبود نیروی انسانی متخصص، کاهش سرمایه گذاری دولت، عدم تحرک و رشد اقتصادی کافی روبروست، پرورش و آموزش کارآفرینان ارزش آفرین از اهمیت مضاعفی برخوردار است.
● کارآفرینی در ایران
از مهمترین اقدامات برای توسعه کارآفرینی در کشور، تشکیل شورای مرکزی کارآفرینی در سطح هیئت دولت است و با توجه به ماهیت فرهنگی، پژوهشی و آموزشی این امر، وزارت علوم و تحقیقات و فناوری به عنوان متولی مدیریت و سازماندهی کارآفرینی به عنوان رئیس این شورا تعیین شده است . در این راستا فعالیتهای مختلفی در جهت توسعه کارآفرینی در وزارتخانه‌های مختلف (وزارت کار و اموراجتماعی و یا وزارت تعاون ) آغاز و معاونتها و یا دفاتر کارآفرینی در وزارتخانه ها ی مختلف تشکیل شده است .
در وزارت علوم ، تحقیقات وفناوری نیز طرح کاراد ( کارآفرینی دانشجویان ) از چند سال پیش شکل گرفته است. دبیرخانه طرح کاراد قبلا در سازمان سنجش کشور مستقر بود که هم اکنون در سازمان پژوهشهای علمی و صنعتی ایران قرار دارد .
بر این اساس در دانشگاههای کشور به منظور تربیت متخصصان شایسته و ایجاد توانایی کارآفرینی، در بیش از ۴۲ دانشگاه، مرکز کارآفرینی راه اندازی شده است و سیاست وزارت علوم ، تحقیقات و فناوری براین است که حتی دانشگاههای غیرانتفاعی نیز دارای مراکز کارآفرینی شوند تا سیستم آموزشی را یاری کنند.
● دلایل نیاز به درس کارآفرینی در دانشگاههای کشور
یکی از چالشهای پیش روی جوامع مختلف، دانش آموختگان فاقد تواناییهای فردی و مهارتهای لازم برای راه اندازی کسب و کار مناسب است. این امر، آماده سازی فارغ التحصیلان دانشگاهی را به وسیله توسعه فرهنگ کارآفرینی در آنان مسلم می سازد. آماده سازی در مورد کارآفرینی نبایستی بعد از فارغ التحصیلی باشد. بلکه این امر بایستی در حین تحصیل انجام شود و لازم است روح کارآفرینی در دانشگاهها پرورش داده شود.
در این راستا ، بازنگری در رشته های دانشگاهی و سرفصلهای دروس آموزشی در تمامی مقاطع بویژه در دانشگاهها و تاسیس رشته‌های علمی بویژه علومی که خلاء آنها در کشور محسوس است -در جهت تأمین منافع ملی- امری لازم و ضروری به نظر می آید.
به طور کلی دلایل نیاز به ارائه درس کارآفرینی را می توان در موارد زیر خلاصه کرد:
_ تقویت ساختارهای دانایی محور در تولید علم و فن
_ توجه به تولید علم و تولید ثروت از دانش
_ ایجاد توان شناسایی نیازهای جامعه و تطبیق تخصص و تحصیلات
_ ایجاد و پرورش فرهنگ کارآفرینی
_ ایجاد توانایی کار گروهی
_ بالا بردن توان ارزش آفرینی
_ آشنایی با منابعی که به دانشجویان در جهت شناسایی فرصتهای جدید و ایجاد توان پردازش ایده های نو کمک خواهد کرد.
_ ایجاد توانایی ارزیابی اقتصادی از طرح تجاری
_ ایجاد توان شناسایی تحولات در نیازهای جامعه
_ درک مفهوم کارآفرینی در ارتباط با توسعه اقتصادی
_ ایجاد و تقویت برخی بسترها و ظرفیتهای بالقوه برای مسائل علمی حل نشده، نیازهای کشور و ایده های نو
_ تشویق و گسترش خلاقیت برای خلق کسب و کارها ومفاهیم کسب و کار جدید
_ افزایش پویایی و بالا بردن قدرت تجزیه و تحلیل دانشجویان در شناسایی بازار، تکنولوژی، فرصتهای مالی و اقتصادی
_ شنا سایی قوت و ضعف کسب و کارهای موجود، تجزیه و تحلیل فرصتها و تهدیدها و ارائه راهکارهای بهبود آنها.
بررسی مقایسه ای ارائه درس کارآفرینی در ایران و جهان
الف ) خارج از کشور
برای به دست آوردن محتوا ، روش تدریس و ارزش‌یابی صحیح ، برنامه درسی کار آفرینی در بیش از ۵ دانشگاه آمریکایی و اروپایی مورد بررسی قرار گرفته است: دانشگاههای استانفورد، پنسیلوانیا، بریتیش، کلمبیا، آتاباسکا و مریلند.
پس از بررسیهای انجام شده در دانشگاههای مذکور و مد نظر قراردادن سرفصلهای درس کارآفرینی در این دانشگاهها، می توان سرفصلهای درسی ارائه شده را در جدول (۱) خلاصه کرد:
از لحاظ نحوه ارائه درس به طور کلی در دانشگاههای بررسی شده، مشاهده شد که تاکید بیشتر بر مطالعات موردی، ارائه سمینار در کلاس به وسیله دانشجویان، کار گروهی، مشارکت در کلاس، تهیه یک طرح تجاری و دعوت از کار آفرینان برای ارائه مطالب بوده است.
در این دانشگاهها ارتقای مهارتهای فردی و گروهی ، همگام با افزایش دانش نظری در نظر گرفته شده است
نحوه ارزش‌یابی به صورت ترکیبی از امتحان میان ترم ، امتحان پایان ترم ، کار گروهی ( ارائه سمینار)، کار فردی (پاسخ به سوالات و امتحانات استاد) و مشارکت در کلاس ، مورد توجه قرار گرفته است که تاکید بیشتر بر جنبه عملی قضیه و کار تیمی است. در برخی موارد امتحان پایان ترم به صورت «کتاب باز» برگزار می شود.
ب ) داخل کشور
خوشبخـتانه تعـداد دانشگاههایی که در ایران تصمیم به ارائه واحد درسی کارآفرینی به صورت واحد اختیاری، گرفته‌اند روبه رشد است و از این میان می توان به دانشگاههای تهران، صنعتی امیر کبیر، صنعتی شریف، تربیت مدرس، فردوسی مشهد، صنعتی اصفهان ، علامه طباطبایی، شهید چمران اهواز و ... اشاره کرد.
به طور خلاصه می توان سرفصلهای درسی ارائه شده در دانشگاههای داخلی را در جدول (۲) مشاهده کرد:
ـ در اکثر موارد این واحد به صورت درس اختیاری ۳ واحدی شامل ۲ واحد نظری و ۱ واحد عملی طراحی شده است که بخش عملی آن شامل تهیه و تکمیل یک طرح تجاری است.
ـ نحوه تدریس بدین صورت است که این درس توسط یک ، دو یا سه استاد متناسب با محتوای مواد درسی، ارائه می‌شود و در بعضی موارد از یک کارآفرین برای سخنرانی و ارائه مطلب دعوت به عمل می‌آید .
ـ نحوه ارزش‌یابی معمولا به صورت امتحان میان ترم ، پایان ترم و تهیه طرح تجاری در قسمت عملی است.
لازم به تذکر است که وزارت علوم نیز در ارتباط با درس کارآفرینی سرفصلهایی ارائه داده است که درقسمت جمع بندی ، در کنار سرفصلهایی ارائه شده در داخل و خارج از کشور مورد توجه قرار گرفته است.
ج ) جمع بندی
با توجه به تمام موارد گفته شده در دو بخش قبل، سرفصلهای مشترک در اکثر دانشگاههای ایران و خارج از کشور، به‌طور جداگانه در جدول (۳) دسته بندی شده اند که می تواند مبنای تهیه سرفصلهای درس کارآفرینی و محتوای آن در دانشگاههای کشور باشد.
به طور کلی علاوه بر موارد گفته شده، راهکارهای زیر می تواند ما را در رسیدن به اهدافمان یاری کند:
ـ استفاده از مدرسان مجرب و توانا برای ارائه این درس (یکی از مهمترین عوامل موفقیت)
- ایجاد تیم های کار گروهی و نیز آنا لیز و تجزیه و تحلیل کار سایر تیمها
- مقالات و مطالعات موردی
- دعوت مهمانان کارآفرین به کلاس و مشارکت دانشجویان
- پروژه عملی و طراحی فرایندهای یک طرح تجاری یا امکان سنجی
- استفاده از فیلمهای آموزشی و اسلاید
- برگزاری کارگاههای آموزشی.

مشهورترین نوجوانان میلیونر کارآفرین

جاستین بیبر

 جاستین بیبر

بیبر یکی از مشهورترین نوجوانانی است که تبدیل به کارآفرین میلیونر شده است و از حوزه خوانندگی پاپ به حوزه تکنولوژی قدم گذاشته و در چند کمپانی برای سرمایه گذاری سهام خریده است. سال گذشته فوربس درآمدهای دو سال او را حدود ۱۰۸ میلیون دلار تخمین زد.

————————————————————————————————-

نیک دالویزیو

http://www.momtaznews.com/wp-content/uploads/2013/11/ae4220e67a2ff934af24932692b9dfd7.jpg

دالویزیو نابغه ساخت برنامه ها و اپلیکیشن، در سن ۱۷ سالگی برنامه Summly که برای خلاصه کردن اخبار بود را به قیمت ۳۰ میلیون دلار به یاهو فروخت. او حالا کارمند تمام وقت یاهو است.

————————————————————————————————-

برایان وونگ کیپ

http://www.momtaznews.com/wp-content/uploads/2013/11/2ca65f8bfb5e55f7d7364846b273f3bd.jpg

این جوان ۱۹ ساله برای اداره توسعه کسب و کار در Digg استخدام شد. وونگ شبکه جوایز موبایل به نام Kiip را ترتیب داد که در تبلیغات موبایل تحول ایجاد کرد. تابحال این کمپانی ۱۵ میلیون دلار سرمایه گذاری داشته است.

————————————————————————————————-

کامرون جانسون

کامرون جانسون
کامرون جانسون اولین کسب و کار خود را در ۹ سالگی آغاز کرد و برای مهمانی های خانوادگی خود، دعوتنامه درست کرد. او بعداً چندین کسب و کار دیگر از جمله فضای تبلیغاتی اینترنتی و کارت های تبریک و … درست کرد و دارایی خالص او قبل از اتمام دبیرستان از ۱ میلیون دلار گذشت.

————————————————————————————————-

مدیسون رابینسون

مدیسون رابینسون

دمپایی های مدیسون رابینسون ۱۵ ساله بیش از ۱ میلیون دلار فروش کردند و حالا این کمپانی او را به سمت میلیونر شدن سوق می دهد. مانند هر کارآفرین موفق دیگری، او نیز محصولاتش را به تیشرت، کلاه، اپلیکیشن و کتاب داستان گسترش داد.

گردآوری : مجله ابرتازه ها – مشهورترین نوجوانان میلیونر کارآفرین

منبع : برترین ها

زنان و کارآفرینی

برای دریافت روی لینک کلیک کنید

درس‌هایی از شکست 2 شرکت بزرگ




قرن بیست و یکم در حالی آغاز شد که ثبات نسبی در محیط‌های کسب‌وکار و رقابتی قابل مشاهده بود. در چنین شرایطی هر شرکتی که می‌توانست در مقایسه با رقبای خود اقدام به ایجاد مزیت رقابتی کرده و ...

برای مشتریانش ارزش فراهم کند، احتمالا می‌توانست با افزایش کارآیی و حفظ قیمت و کیفیت تا چند سال سهم بازار خود را حفظ کند؛ آنچه شرکت‌های بسیاری نظیر کوکاکولا، جنرال موتورز، گوگل و مایکروسافت موفق به انجامش شده بودند. اما به تدریج بازار جهانی رقابتی و بی‌ثبات‌تر شد.
در محیط رقابتی جدید هیچ شرکتی نمی‌توانست تنها به پشتوانه عملکرد موفقیت‌آمیز خود آینده‌ای تضمین‌شده برای خود تصور کند. مزایای رقابتی به سرعت ایجاد شده، از بین رفته و دوباره ایجاد می‌شدند. در این میانه بحران اقتصادی جهانی نیز به پیچیده‌تر شدن وضعیت دامن زد. شرایط ایجاد شده باعث شد تا بسیاری از غول‌های جهانی صنایع مختلف مانند نوکیا، جنرال موتورز، فورد، یاهو و... سهم خود را از بازار از دست داده و برخی از آنها حتی ورشکسته شوند. در مقابل، شرایط جدید فرصتی برای بسیاری از کسب‌وکارهای دیگر ایجاد کرد که به عرض اندام بپردازند. در گذشته بسیاری از کسب‌وکارهای جدید یا کوچک‌تر حتی تصور رقابت با این بزرگان را نداشتند؛ اما شرایط به نحوی دیگر رقم خورد و این شرکت‌های عظیم به‌رغم داشتن تاریخچه درخشان، نیروی انسانی مجرب، پشتوانه مالی هنگفت و برخوردار بودن از سهم بازار نتوانستند به موفقیت خود ادامه داده و بازار را به رقبای خود واگذار کردند.

داستان شکست‌ها
شرکت جنرال موتورز که به عنوان بزرگ‌ترین شرکت صنعتی تاریخ ایالات متحده شناخته می‌شود، در سال 1908 بنیان‌گذاری شد. این شرکت بین‌المللی در 37 کشور جهان و تحت 13 نام تجاری اتومبیل‌های خود را به فروش می‌رساند. 
جنرال موتورز برای 77 سال پی‌درپی یعنی از سال 1931 تا 2007 به عنوان بزرگ‌ترین فروشنده اتومبیل در جهان شناخته می‌شد؛ اما در سال 2008 فروش آن کاهش یافت و تا مرز ورشکستگی نیز پیش رفت. این وضعیت در سال‌های 2009 و 2010 نیز ادامه یافت. مهم‌ترین دلیل شکست جنرال موتورز را می‌توان بی‌توجهی به بازار و تغییر ذائقه مشتریان دانست. درحالی‌که مصرف‌کنندگان به‌طور روزافزون نسبت به مدل‌های کوچک‌تر اتومبیل و با مصرف بهینه رغبت نشان می‌دادند، جنرال موتورز نسبت به ساخت اتومبیل‌های آمریکایی، بزرگ و پرمصرف خود اصرار ورزید. در عین حال طرح‌های مختلفی که این شرکت در حال انجام آنها بود، نتوانستند درآمدی برای شرکت به ارمغان آورند. این موضوع در حالی بود که صنعت خودرو سازی آسیای شرقی و به‌خصوص تویوتا نسبت به ارائه اتومبیل‌های کوچک‌تر و مقرون‌به‌صرفه‌تر اقدام کرده بودند. مدیریت داخلی و کاهش هزینه‌ها نیز از دیگر عوامل موفقیت تویوتا بود. در این بین افزایش قیمت نفت و متعاقب آن بنزین و بروز بحران اقتصادی جهانی هم مزید بر علت شده و جنرال موتورز بخش بزرگی از بازار فروش خود را از دست داد. وضعیت این شرکت تا حدی وخیم شد که تویوتا توانست در آمریکا و حتی در دیترویت (پایتخت صنعت اتومبیل آمریکا) نیز بازار را تحت تاثیر حضور خود قرار دهد. طی سال‌های اخیر اخبار زیادی در مورد اعلام ورشکستگی جنرال موتورز شنیده شده است و اگر حمایت‌های گسترده دولتی نبود، احتمالا برای همیشه امکان بقای خود را از دست می‌داد. هنوز هم آینده این شرکت در هاله‌ای از ابهام است.
شرکت نوکیا نیز طی چند سال اخیر شرایط نسبتا مشابهی را تجربه کرده است. این شرکت فعالیت خود را در سال 1865 در حوزه صنایع چوب و کاغذ آغاز کرد و طی سالیان متمادی فعالیت‌های خود را به حوزه‌های مختلف دیگری نظیر لاستیک دوچرخه و اتومبیل، کفش، کابل‌های ارتباطی، تلویزیون و سایر لوازم الکترونیک، کامپیوترهای شخصی، ماشین‌های تولید برق، روباتیک، خازن، ارتباطات و تجهیزات نظامی، پلاستیک، آلومینیوم و شیمی گسترش داد. نوکیا در دهه 1990 میلادی تصمیم گرفت تا فعالیت‌های خود را محدود به حوزه سریعا در حال رشد ارتباطات از راه دور کرده و سایر بخش‌های شرکت مادر را به فروش برساند. این تصمیم و سرمایه‌گذاری‌های هنگفت نوکیا روی تحقیق و توسعه باعث شد این شرکت طی سالیان طولانی تبدیل به پیشگام بازار شده و بسیاری از رکوردهای صنعت ارتباطات به نام نوکیا ثبت شود.
 مواردی مانند یکی از اولین ابزارهای ارتباط الکترونیک نظامی، یکی از اولین موبایل‌ها، پرفروش‌ترین موبایل تاریخ، پرفروش‌ترین ابزار الکترونیک تاریخ، اولین موبایل با قابلیت بازی، اولین موبایل مبتنی بر دوربین و ده‌ها مورد دیگر از موفقیت‌های نوکیا هستند. شرکت نوکیا تا حدی موفق بود که در اوایل قرن بیست‌ویکم به عنوان تنها شرکت اروپایی (در تمامی حوزه‌ها) شناخته شود که توانسته بود در شاخص استاندارد کیفیت اروپا (EFQM) بالاترین امتیاز ممکن را کسب کند. اما موفقیت نوکیا هم دائمی نبود. عدم پیش‌بینی صحیح بازار و ذائقه مشتریان باعث شد که نوکیا در بازار موبایل‌های هوشمند موفقیت درخوری به دست نیاورد. این شرکت نیز مانند سایر تولیدکنندگان تلفن همراه روی سیستم‌عامل گوشی‌های همراه خود سرمایه‌گذاری‌های هنگفتی انجام داد. اما نه سیستم عامل سیمبین (Symbian) و نه سری گوشی‌های مبتنی بر ویندوز نظر مشتریان را جلب نکرده و سهم بازار این شرکت که زمانی به 60 درصد از بازار موبایل کل جهان می‌رسید، روز به روز کاهش یافت. فقط در عرض یک سال از سال 2007 تا 2008 نوکیا 10 درصد از سهم بازار خود را به شرکت اپل واگذار کرد تا در این زمینه هم رکوردی از خود بر جای بگذارد. اصرار نوکیا بر سیستم‌های عامل سیمبین و ویندوز 7 و 8 به حدی ادامه یافت که امروزه حتی نمی‌توان آن را جزو چند شرکت اصلی تولیدکننده موبایل در جهان و پیشرو بازار دانست. 
نوکیا در سال‌های 2000 و 2001 طبق رده‌بندی فوربس پنجمین برند ارزشمند جهان بود اما به‌دلیل سقوط مستمر ارزش برند خود در سال 2012 تا رتبه 19 سقوط کرد. در سال جاری مایکروسافت به‌طور رسمی نوکیا را خریداری کرد.
داستان شکست این دو شرکت تنها دو مورد از هزاران مورد قابل ذکر در این زمینه است. هر کدام از این کسب‌وکارها به دلایل خاصی شکست خوردند اما مواردی که بیشتر در آنها مشاهده می‌شود، ساختار بزرگ و غیرقابل انعطاف، عدم توجه به محیط و تغییرات آن، اصرار بر اشتباهات و نوآوری محدود بود.

چه درسی از این شکست‌ها می‌توان گرفت؟
امروزه کارشناسان از ایجاد و توسعه قابلیت‌های پویا سخن می‌گویند. به‌طور اختصار می‌توان گفت قابلیت‌های پویا به معنای توانایی کسب‌وکارها در پیش‌بینی، ارزیابی و درک سریع تغییرات محیطی و ایجاد تغییرات در شرکت به‌منظور انطباق با این تغییرات است. امروزه شرکتی موفق است که بتواند تغییرات محیطی را به سرعت شناسایی کرده و خود را با آن انطباق دهد. این تغییرات محیطی شامل ارائه محصول یا نسل جدیدی از محصولات توسط رقبا، تغییر قوانین و مقررات دولتی، تغییر ذائقه مشتریان و... می‌شود. شرکت‌ها باید آن‌قدر انعطاف داشته باشند که بتوانند در کوتاه‌ترین زمان ممکن با توجه به این تغییرات، عملکرد خود را تغییر دهند. از این رو در صنایع و بخش‌های اقتصادی پویا و با تغییرات سریع‌تر (مانند الکترونیک، داروسازی، پزشکی، صنایع شیمیایی، IT و...) هر چقدر که کسب‌وکارها توانایی بیشتری در شکل‌دهی مجدد به فعالیت‌هایشان و انطباق خود با محیط داشته باشند، موفق‌تر هستند. در صورتی که کسب‌وکارها در این بخش‌ها نتوانند به سرعت تغییرات محیطی را رصد کرده و براساس آن برنامه‌ریزی‌های خود را انجام دهند، بدون شک بقای آنها به خطر خواهد افتاد.
شاید بتوان ادعا کرد که امروزه یکی از بهترین استراتژی‌ها برای کسب‌وکارها دنباله‌رو بودن است. با توجه به آنکه تمامی کسب‌وکارها توانایی و شرایط رهبری بازار را ندارند، می‌توانند شرایط بازار و رقبا را تحت نظر داشته و با معرفی محصول یا خدمت جدید یا هر تغییر دیگری در بازار توسط رهبر و پیشرو، به سرعت محصول مشابه و رقیب را به بازار ارائه دهند، در صورتی که شرکتی بتواند به سرعت و قبل از آنکه محصول و خدمت رقیب بازار را از آن خود کند، محصول یا خدمت مشابه را روانه بازار کند، می‌تواند ضمن کسب سهم قابل توجهی از بازار از هزینه‌هایی مانند هزینه تحقیقات بنیادین، شکست تست اولیه محصول، هزینه مجوزهای مربوطه، هزینه بازاریابی و ورود به بازار نیز دوری کرده و بقا و سودآوری خود را تضمین کند. از طرفی وقتی که یک شرکت نتواند به سرعت نسبت به این تغییرات رخ داده در بازار واکنش نشان دهد، ضمن آنکه سهم بازار، مشتریان و سود خود را از دست می‌دهد، بقای خود را نیز در معرض خطر مشاهده خواهد کرد.

کاربردهایی برای مدیران
1- کسب‌وکار و شرکت خود را برای چابک بودن آماده کنید. در صورتی که در بخشی پویا و با تغییرات فراوان فعالیت کرده و اندازه کسب‌وکارتان نیز کوچک تا متوسط است، لازم است که ساختار شرکت و سبک مدیریتی خود را با این شرایط وفق دهید. در چنین شرایطی نیاز است که تصمیم‌گیری‌ها نامتمرکز و مشارکتی باشند. کنترل و نظارت محدودتر و اختیارات بیشتری به کارکنان خود تفویض کنید. مکاتبات رسمی را محدود کرده و از مکاتبات شفاهی و غیررسمی‌تر بیشتر استفاده کنید. سلسله‌مراتب را محدود کرده و دایره نظارت خود را افزایش دهید.
همچنین یکی از بهترین تصمیمات در چنین شرایطی استفاده از تیم‌های چند نفره است. افراد مختلف با تجربه کاری و دانش مکمل می‌توانند در کنار یکدیگر کار کنند. در این شرایط آنها می‌توانند در کوتاه‌ترین زمان، بهترین تصمیمات را گرفته و وظایف محوله را به سرعت انجام دهند.
2- نسبت به تغییرات محیطی هوشیار باشید. هر تغییری در محیط که می‌تواند روی کسب‌وکار شما تاثیر بگذارد را با دقت تحت‌نظر داشته باشید. ضمن آنکه افرادی را مسوول کاوش محیطی و نظارت بر وضعیت کنونی و روند آتی بازار، ذائقه و نیاز مشتریان، رقبا، ذی‌نفعان، سیاست‌های دولتی و.... می‌کنید کارکنان خود را نیز آموزش دهید که نسبت به محیط حساس باشند. خودتان نیز نیاز است تا اخبار مرتبط، مجلات و روزنامه‌های تخصصی را پیگیری کرده تا بتوانید با اطلاعات بیشتری به تصمیم‌گیری بپردازید.
3- در بخش‌های اقتصادی پویا رمز موفقیت و بقای شرکت‌ها در نوآور بودن آنها است. بخشی از بودجه خود را صرف تحقیق و توسعه کرده و نوآوری و خلاقیت را تشویق کنید. نوآوری باید در راستای تامین نیازهای مشتریان و با توجه به فرصت‌هایی باشد که در بخش کاوش شناسایی شده‌اند.
4- زمان را از دست ندهید. واکنش‌های کسب‌وکار خود را تسریع کنید. این مطلب را در نظر داشته باشید که همیشه راهی بهتر و سریع‌تر برای انجام دادن کارها وجود دارد. برای موفقیت و استفاده از فرصت‌ها نیاز دارید که ضمن تشخیص بهنگام تغییرات و روندهای آتی، تصمیم‌های مقتضی و تغییرات متعاقب در عملیات و محصولات و خدمات شرکت به سرعت انجام گیرند. رمز موفقیت شما سرعت عمل است.
5- موفقیت و گاهی شکست موقتی است. تجربه شرکت‌های بزرگی که امروزه وضعیت مناسبی ندارند، نشان‌دهنده آن است که در بخش‌های اقتصادی پویا نمی‌توان تنها به پشتوانه گذشته درخشان به فعالیت ادامه داد. هر تغییری در بازار ممکن است منجر به معرفی نسل جدیدی از محصولات و خدمات به بازار شده یا تغییرات بنیادین‌ دیگری را سبب شوند. آنچه باید انجام داد، آگاهی از وضعیت و واکنش مقتضی نشان دادن به روندهای بازار و محیط است. هر تغییر کوچکی در بازار می‌تواند منجر به حذف بسیاری از کسب‌وکارها و موفقیت بسیاری دیگر از آنها شود.
6- اشتباهات خود را ادامه ندهید. به یاد داشته باشید: «ماهی را هر زمان از آب بگیرید، تازه است». اصرار بر اشتباه کردن، بزرگ‌ترین اشتباه است. به محض آنکه پی بردید روند در حال انجام اشتباه است، از انجام ادامه آن صرف‌نظر کنید. امروزه یکی از متداول‌ترین اشتباهات مدیران آن است که تنها به‌دلیل آنکه برای یک برنامه وقت و هزینه صرف شده است، اصرار به ادامه آن دارند؛ نکته‌ای که در رفتار مدیران جنرال موتورز و نوکیا هم مشاهده شد. این دو شرکت بزرگ با آنکه پی برده بودند استراتژی‌ها و برنامه‌های رقابتی آنها در مقابل رقبا محکوم به شکست هستند، اما روند پیش‌رو را متوقف نکرده و متحمل زیان‌های بزرگ‌تر و بزرگ‌تری شدند.

منبع:  دنیای اقتصاد