کارآفرینان پردیس بین الملل دانشگاه خوارزمی

وبلاگ گروهی دانشجویان کارشناسی ارشد کارآفرینی پردیس دانشگاه خوارزمی ورودی سال 1392

کارآفرینان پردیس بین الملل دانشگاه خوارزمی

وبلاگ گروهی دانشجویان کارشناسی ارشد کارآفرینی پردیس دانشگاه خوارزمی ورودی سال 1392

اولین زنی که مد را به ایران آورد

اولین زنی که مد را به ایران آورد


این مختص ایران نیست و در تمام دنیا افراد بسیاری هستند که به دنبال مد هستند. اما مد چگونه وارد ایران شد و اولین چیزی که به عنوان مد در کشور اصطلاح شد چه بود. آنگونه که شواهد تاریخی نشان می دهد از سالهای آغازین دهه ۲۰ خورشیدی برای اولین بار حرف از مد و سالن های مد بین زنان خانواده های اعیان تهرانی به میان آمد ، اما ابتدا موضع غالب جامعه به این قضیه با دیده اکراه بود.

شروع قصه
زینت جهانشاه حدود ۱۹۳۱ میلادی، به همراه پدرش سرهنگ حبیب الله فرود سرپرست محصلان وزارت جنگ آن روزها ایران را به مقصد آلمان ترک کرد. سرهنگ برای مأموریت به برلین رفت و دخترش را به مدرسه دخترانه لته فراین (lette-verein.de) که یک آموزشگاه بین المللی معروف بود، سپرد . لته فراین جایی بود که دخترها با علم خانه داری تکمیلی، آشنا می شدند و علاوه بر آن باید چیزهایی را مثل تندنویسی و ماشین نویسی، هم یاد می گرفتند.  

ادامه مطلب ...

نمونه ای از کارآفرینی جوانان ایرانی

مصاحبه – “میو” خلاقیت و کسب‌و کاری که در یک خیریه متولد شد

مصاحبه – “میو” خلاقیت و کسب‌و کاری که در یک خیریه متولد شد

من مهسا شهیری پور هستم ۲۵ سالمه، دو سال ازدواج کردم و تو محله سعادت آباد زندگی میکنم. من دانشجوی فوق لیسانس هنر اسلامی هستم و لیسانسم صنایع دستی بود(گرایش طراحی جواهر). حدود هشت ماهه که برند “میو” رو ایجاد کردم و در حال گسترش اوون هستم. اسم برندمم “میو” گذاشتم چون من عاشق گربه‌هام. 

ادامه مطلب ...

ماجرای مزرعه داری که الماس زیر پایش بود/ الماس وجودتو جلا دادی؟

میگن یه روزی  یک زارع  پیر روز از شنیدن داستان کسانی که به افریقا می روند به هیجان آمد.

او مزرعه خود را می فروشد و تصمیم می گیرد به افریقا برود ، معدن الماس کشف کند و به ثروتی افسانه ای دست یابد . او قاره افریقا را در مدت ۱۲ سال زیر پا می گذارد و عاقبت در نتیجه بی پولی ، تنهایی، خستگی و بیماری و ناامیدی ، خود را به درون اقیانوس پرت می کند و غرق می شود. 

اونایی که با من اومدند آفریقا احتمال همین بلایی که سر این زارع اومد شاید بدترش سرشون میومد!  ادامه مطلب ...

داستان گاوی که دم نداشت و پسری که در پی دم بود! درجه اطمینان شما چنده؟

چند شب پیش یه فیلمی نگاه میکردم،شخصیت اول فیلم یه دیالوگ جالبی گفت :“وقتی مطمئنی ضربه میخوری” من رفتم تو فکر که واقعا این صحت داره و دقیقا منظورش چی بود؟بزارید داستانی که دقیقا ۳۴ ساعت قبل از این دیالوگ اتفاق افتاد رو واستون تعریف کنم.  ادامه مطلب ...